فوق العاده شرور (Extremely Wicked)
اگر قرار بود تمام قاتلان در یک شهر جمع شوند، بدون شک “تد باندی”، قاتل سریالی جنتلمن، حاکم و فرمانروای بدون و چرای آن شهر می شد.
فیلم فوق العاده شرور، یک اثر جنایی و محصول کشور امریکاست (۲۰۱۹). این داستان واقعی از روی قاتل سریالی به نام تئودور رابرت معروف به “تد باندی” ساخته شده است. او یک قاتل و متجاوز سریالی، آدم ربا، دزد و مرده باز بود که در دهه ۱۹۷۰ به دهها زن حمله کرد و تعداد زیادی از آنها را به قتل رساند. او بسیار خوشتیپ و شخصیت کاریزماتیک داشت به همین دلیل به راحتی می توانست قربانیان خود را شکار کند.
نقش خانواده
هیولای درون او زمانی بیدار شد که فهمید هویت پدرتش ساختگی بوده و هیچگاه رنگ پدر را به خود ندید و فرزند نامشروع است و پدر بزرگ و مادربزرگش او را بزرگ کردند.
دوست دخترش که باندی او را بسیار دوست داشت و عاشقش بود، در واقع اسم او را به پلیس می دهد بدون این که حتی ذره ای از او حرکات نامعقول ببیند و فقط به دلیل شباهت وی با تصاویری بود که قربانیان مجسم کرده بودند. در طول حبس خود چندین بار از زندان فرار کرد و در آخرین فرارش دو نفر از دختران دانشگاهی را به قتل رساند.
نقش رسانه
در طول دوران محکومیت خود که البته هنوز دادگاه رای صادر نکرده بود ، رسانه ها او را محکوم کردند و او را قاتل سریالی ۳۵ زن قربانی دانستند و حکم اعدام را برایش صادر کردند. رسانه ها باعث شدند که تا تد باندی صدر خبر روزنامه ها شود. حتی شهردار هم در کنار تد باندی ایستاده بود و پخش زنده مکالمات آنها از رسانه پخش گردید.
به این دلیل به او لقب فوق العاده شرور را دادند که بعد از شکار قربانیان و تجاوز و کشتن آنها، دوباره به محل جنایت خود برمی گشت و با جنازه در حال پوسیده آنها بارها معاشقه می کرد. درون او یک هیولای وحشتناکی وجود داشت که از تد باندی تغذیه می کرد.
باید خاطر نشان کرد که تد باندی در رشته حقوق درس خواند و حتی در دادگاه ، وکلای بی خاصیت خود (از نطر خودش) را اخراج کرد و خود به دفاع از خود برخاست. او به نقش وکیل مدافع بسیار مسلط بود و بسیار باهوش و با استعداد بود. ولی در هر سه بار رای دادگاه، وی محکوم شد و تا آخرین لحظه به جرایمش اعتراف نکرد (از اعتماد به نفس بالایی برخوردار بود).
صحنه بسیار جالب و تاثیرگذار در انتهای فیلم ، تصویری را نشان می دهد که دوست دخترش (که او را لو داده بود و به شدت هر دو عاشق همدیگر بودند) از شدت عذاب وجدان برای دیدن تد به زندان می آید و به او می گوید که:” من تو را لو دادم اما به من بگو که قاتل همه این دختران جوان بوده ای”، با گریه خواهش می کند که تد اعتراف کند، تد باندی منکر می شود ، دختر با ضجه ای می گوید: “واقعیت را بگو تا من از این حس عذاب وجدان آزاد شوم، تو مرتکب قتل آن دختر دانشجو (آخرین قتل سریالی) شدی؟” و تد با انگشتش روی شیشه ای که بین وی و دوست دخترش بود می نویسد “با اره”. دختر گریه کنان ولی رها از عذاب وجدان به خانه برمی گردد و تمام صحنه های آشنایی خود با تد را مرور می کند که چطور در یک کافه با تد اشنا می شود و شب را در خانه خود با وجود داشتن فرزند دختر از همسر سابقش، با یک غریبه به صبح می رساند و سه سال را باهم زندگی می کنند.
در آخر، تد باندی به قتل ۳۵ زن اعتراف می کند و در زندان فلوریدا با صندلی الکتریکی اعدام می شود.
هانیه عظیم زادگان